مقاله نفاق؛ اصطلاح سیاسی قرآن کریم با word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نفاق؛ اصطلاح سیاسی قرآن کریم با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نفاق؛ اصطلاح سیاسی قرآن کریم با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
مقدمه
قرآن کریم از گروههای مختلفی یاد کرده است؛ مانند مـؤمنین، مشـرکین، کفّـار و اهل کتاب و از جمله آنها گروه منافقین است. برخی از این گروهها، تقریبـاً در تمـام سورههای قرآن کریم، مورد اشاره قرار گرفتهاند و بعضی دیگر فقط در برخی از سور قرآنی آمدهاند. این یادکردها گاه در دسته خاصی از سـور قرآنـی مشـاهده مـیشـود.
ازاینرو، پراکندگی یادکرد گروههـا در سـورههـای قـرآن کـریم بـرای پژوهشـگران، تأملبرانگیز و مهم جلوه میکند. از بررسی پراکندگی ذکر گروهها، نکات بسیار مهمی
معلوم میگردد که همگی در فهم عمیقتر تعالیم قرآن کریم، مؤثر است.
منافقین از جمله گروههایی هستند که در قرآن کریم از آنها بهگونهای برجسته یـاد
شده است، لکن این یادکرد در دسته خاصی از سور قرآنی مشاهده میشود. بررسیها
نشان داده که از منافقین، تنها در سورههای مدنی، یـاد شـده اسـت. واژه منـافقین در
سورههای مدنی چون آلعمران، توبه، نساء، انفال، احزاب، حدید، فتح، حشر و تحریم
آمده است؛ بهطوری که حتی یکی از سور مدنی نیز به نام »منافقون« نامگـذاری شـده
است؛ گرچه در سوره بقره ـ بزرگترین سوره مدنی و سوره قرآن کـریم ــ نـام منـافقین
نیامده، اما همان ابتدای سوره، بعد از ذکر پرهیزگاران (متّقین) و کـافران بـا تعبیـر
وم»سِنَ النا « (بقره((8 :(2 از منافقین یاد شده است. صاحب تفسیر »مجمعالبیـان«
در شــأن نــزول آن گفتــه اســت: »ایــن آیــه دربــاره منــافقین مدینــه؛ یعنــی
عبدااللهبنأبیبنسلول و جدبنقیس و معتببنقشیر، نـازل شـده اسـت« (طبرسـی،
1418ق، ج1، ص.(66
سال
ذکر نام منافقین در سورههای مکی، تنها در سوره عنکبوت (آیه (11 آمـده اسـت؛
/ هجدهم هرچند دانشمندان علوم قرآنی و مفسرین بزرگ اتفاق نظر دارنـد کـه یـازده آیـه اول
/شمارهدوم سوره عنکبوت، جزء آیات مـدنی اسـت. مرحـوم طبرسـی، بنـا بـر یکـی از دو قـول
68پیاپی ابنعباس، تمام سوره عنکبوت را مدنی و بنا بر روایت دیگری، ده آیه شـریفه اول
ـــ غیر از »الم« که آیه اول آن است ـ را مدنی دانسته اسـت (همـان، ج8، ص.(3 ابـن
34 ش
جریر طبری از قتاده، روایت کرده که ده آیه شریفه اول از سوره عنکبوت، مدنی است
(طبری، 1425ق، ج11، ص.(144 جلالالدین سـیوطی، ذیـل بحـث از آیـاتی کـه از سورههای مکی و مدنی استثناء شده میگویدوآیاتلَیاوعلتالَم »الْمنافنَقینَ« (آیـه (11
از مکیبودن، استثناء شـده اسـت (سـیوطی، 1363، ج1، ص.(67 دکتـر سـیدمحمدباقر حجتی میگوید: »سوره عنکبوت با وجود مکیبودن، یازده آیه آغاز آن مـدنی اسـت«
(حجتی، 1360، ص.(80 همچنین دکتر محمود رامیار میگوید: »امـا در مـورد سـوره عنکبوت که مکی است، باید دانست که آیه آغاز آن مدنی میباشد و در آنجاست کـه سخن منافقین بازگفته شده است« (رامیار، 1362، ص.(607 بنابراین، همـانگونـه کـه سیدمحمدباقر حجتی و محمود رامیار اشاره کردهاند، از جمله مشخصات سورههـا یـا آیات مدنی، یادکرد منافقان است.
طرح مسأله
شاید بتوان گفت که پایان بحث پژوهشگر علوم قرآنی، آغاز کـار پژوهشـگر علـوم سیاسی است. آنچه برای دانشمند علوم قرآنی، اهمیت دارد، معلومشـدن مشخصـههـای سور مکی و مدنی است. لذا حال که معلوم شد یکی از مشخصات آیات مدنی، ذکر نام منافقین است، کار تمام است. اما برای پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلام، این مطلب، تازه آغاز تحقیق است. او باید بررسی کند که چرا از مختصات آیات مدنی، یـادکرد منافقـان است. چه دلیلی وجود دارد که ذکر منافقان، تنها در سورههای مدنی آمده است. آیا ایـن امر ممکن است حقیقت مهمی را در اندیشه سیاسی اسلام روشن کند؟
البته مرحوم علامه طباطبایی با طرح چنین پرسشی مخالفت کرده است. به عقیـده ایشان اختصاص ذکر نام منافقین در سورههای مدنی، معنایی غیر از تأکیـد بیشـتر بـر موضوع منافقین ندارد. قرآن کریم، درباره منافقین اهتمام شدیدی ورزیده و مکرر آنان را مورد حمله قرار داده است؛ زیرا مصائب منـافقین بـر اسـلام و مسـلمین، حتـی از مشرکین و یهود و نصاری بیشتر بوده است. علامه طباطبایی، پس از آنکه مـواردی از مصائب منافقین در مدینهالنبی را بیان کرده، عقیده برخی از مفسرین را نقد میکند که
زادگانمهدوی داود /کریم قرآن سیاسی اصطلاح نفاق؛
35 ش
68پیاپی /شمارهدوم / هجدهم سال
36 ش
نوشتهاند حرکت نفاق از بدو ورود اسلام به مدینه، شروع و تـا زمـان وفـات رسـول خدا9 ادامه داشت. به عقیده ایشان با تدبر و موشکافی حوادثی که در زمان رسـول خدا رخ داد و فتنههای بعد از رحلت آن حضرت، نادرسـتی چنـین برداشـتی معلـوم میگردد؛ چرا که هیچ دلیل قانعکنندهای بـرای اختصـاص نفـاق در مدینـه در دسـت نیست. لذا ایشان تنها دلیل قابل ذکر را مورد انتقاد قرار داده است و آن دلیل، ترس از اظهار باطن یا طمع غنیمت است. پیامبر و مسلمانان در دوران حضور در مکه و قبـل از هجرت، قوت و نفوذ کلمه و دخل و تصرّف آنچنـانی نداشـتند تـا کسـی از آنـان بترسد و یا طمع خیری داشته باشد و به این منظور در ظاهر، مطابق میل آنـان اظهـار ایمان کند و کفر خود را پنهان بدارد. لذا در مکه هـیچ انگیـزهای بـرای نفـاق تصـور نمیشود، بر خلاف دوران بعد از هجرت که رسول خـدا9 و مسـلمانان در مدینـه، قدرت و شوکت پیدا کردند و در نتیجه، مشرکین مدینه جرأت علنـیکـردن مخالفـت خود را نداشتند. ازاینرو، نفاق ورزیدند تا از مسلمانان، ایمن بمانند.
علامه طباطبایی، نادرستی این دلیل را از آن رو دانسـته کـه علـت و منشـأ نفـاق، منحصر در ترس و طمع نیست. پس عقلاً جایز است که بعضی از مشرکین به انگیـزه تصاحب حکومت، مسلمان شده باشند؛ زیرا رسول خدا9 از همان اوایـل دعـوت، فرموده بود که اگر به خدا و دعوت اسلام، ایمان بیاوریـد، ملـوک و سـلاطین زمـین خواهید شد. ایشان این مطلب را هم نمیپذیرفتند که در نزدیکیهـای رحلـت پیـامبر خدا9 نفاق منافقین از دلهایشان، بیرون شده باشد. البته بـا انعقـاد خلافـت، دیگـر انگیزهای برای اظهار نفاق باقی نماند؛ چرا که با اولیای حکومـت اسـلامی، زد و بنـد سرّی کردند. همانا تصاحب حکومت آرزویشان بود که برآورده شد (طباطبایی، بیتا، ج19، ص.(483-488