پایان نامه استان گیلان ( وجه تسمیه) با word دارای 127 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پایان نامه استان گیلان ( وجه تسمیه) با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
آشنایی با سرزمین مردم گیل و دیلم
حدود جغرافیایی، آب و هوا
دریا ـ جلگه ـ کوه
نژاد
جمعیت
زبان و مذهب
کیائیه در گیلان
مردی از مدرسه ملاط (سید علی کیا)
بازماندگان سید علی کیا
گیلان در دوران کیائیه
آستانه نصیرعلیکیا بن امام موسیالکاظم علیه السلام در دهکده کویه رانکوه رودسر
تغییرات ایجاد شده در بنا
انواع پی
دیوارها
الف : استخوان بندی دیوارها
ب : پوشش دیوارها
انواع بام و پوشش آن ها
الف : بام
ب : پوشش بام
ج : ساخت مسکن
تغییرات فصلی در استفاده از قسمت های مختلف مسکن
د : عوامل راحتی در مسکن
آب آشامیدنی
انواع سوخت
مطالعات تطبیقی
بناهای مشابه بنای (نصیر علی کیا رودسر)
آسیب نگاری بنا
آسیبهای وارد شده از حریق حشرات و گیاهان و ;
آسیبهای انسانی
نقاشی دیواری
فنون، مواد و مصالح به کار گرفته شده در دیوار نگارهها
1 ـ تکیهگاه
2 ـ لایه آستر
3 ـ لایه بستر
4 ـ لایه بوم کننده
5 ـ لایه رنگ
6 ـ لایه محافظت کننده
انواع نقاشی دیواری
آسیبشناسی
1 ـ فرآیندها و عوامل فیزیکی آسیب رسان
رطوبت
حرارت و تغییر دما
تاثیرات باد و جریانات هوا
تجزیه و تحلیل آمارهای قطعی ضایعات رطوبت
آسیبهای رطوبت
رطوبت در ابنیه تاریخی
خلل و فرج و ترکها
سطوح هیدروفیلی
6-1-2 سطوح غیر هیدروفیلی
مواد و مصالح فاقد خلل و فرج
انواع رطوبت در بناهای تاریخی
رطوبت صعودی
رطوبت نزولی
مشاهده صدمات ناشی از رطوبت در بنا
تشخیص منشاء رطوبت
مشخصات رطوبت ناشی از آبهای سطحی
مشخصات رطوبت ناشی از آبهای زیرزمینی
میزان ارتفاع و صعود رطوبت
روشهای مختلف رطوبت زدایی در ابنیه
شیوههای پیشگیری از رطوبت بالارونده در پایهها و دیوارها
عایقکاری در سطح مقطعی از دیوار
کاهش سطح اتکای دیوار که با رطوبت به طول مستقیم در تماس است
الکترواسمزی یا تراوش الکتریکی
کانال کشی در پای دیوار و خارج از بنا
روش الکترواسمزی
شیوههای مقابله با رطوبت در کف
دفع رطوبت از دیوارههای داخلی
دفع رطوبت اشباع شده در فضاهای داخلی بنا
دفع رطوبت داخل بنا (رطوبت حاصل از تعریق و تعرق)
فاز 1: عملیات حفظ بنا در وضعیت موجود
فاز 2درمان، آسیبها
مرمت چوب
خصوصیات جهتی چوب
خشکانیدن چوب
تاب برداشتن چوب
قارچزدگی
حشرات
روش های ضد عفونی کردن
استحکام بخشی چوب
تقویت بخشی با روش های مکانیکی
استحکام بخشی با اشباع کردن
ترمیم و نگاهداری
درمان چوب
تسطیح کف
منابع
1- نامها و نامدارای گیلان، جهانگیر سرتیپپور، 1371، نشر گلیکان
2- تاریخ گیلان، ترجمه محمدعلی گیلک، مجله فروغ
3- ولایات دارالمرز گیلان، هـ .ل. رابینو، جعفر خمامی زاده، بنیاد فرهنگایران
4- فرهنگ گیلکی، منوچهر ستوده، 1332، انجمن ایران شناسی
5- حفریات مارلیک، عزتالله نگهبان
6- تاریخ گیلان و دیلمستان، منوچهر ستوده
7- حفاظت، نگهداری و مرمت آثار هنری و تاریخی درمان- مرمت و بازسازی، هارولد.ج. پلندرلیت. ا.ی.ا. ورنر، رسول وطندوست، 1376، دانشگاه هنر
8- گونهشناسی مساجد در جمهوری آذربایجان، ش.س.فتحالله سیف، لیلاربن شه حسین سلطانزاده، بهرام قدیری، 1375، دفتر پژوهشهای فرهنگی
9-بناهای آرامگاهی، حوزه هنری
10- آشنایی با معماری مسکونی ایران گونهشناسی برونگرا، غلامحسین معماریان، 1376، علم و صنعت
11- تزئینات وابسته به معماری ایران دوره اسلامی، محمدیوسف کیانی
12- دوازده درس مرمت، محمدحسین محبعلی، آتسا امیرکبیریان، اصغر محمدمرادی، وزارت مسکن و شهرسازی
13- گیلان و آذربایجان شرقی
14- فصلنامه اثر، میراث فرهنگی کشور
15- مسکن و معماری در جامعه روستایی گیلان، کریسیان برومبرژه، علاءالدین گوشهگیر، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی
16- معماری ایران (مصالح شناسی سنتی)، حسین زمرشیدی، زمرد
17- معماری ایران (اجرای ساختمان با مصالح سنتی)، حسین زمرشیدی، زمرد
18- خودآموز بنایی با آجر، لوییس م. درتل، مهندس جواد فرید، 80، انتشارات فنی ایران
19- خودآموز بنایی با بتن، لوییس م. دزتل، ترجمه گروهی، 80، انتشارات فنی ایران
هنگامیکه تاریخ ایران را از نظر میگذرانید خواهید دریافت که در میان مناطق مختلف ایران کمتر منطقهایست که چون گیلان و ساکنان بخشهای دامنههای شمالی البرز بخاطر دلیریها و بهادریهایشان دارای منابع مختلف تاریخی بوده باشد و بهمین دلیل هم بیش از همه مناطق دیگر ایران دارای تاریخهای محلی است و یا در نوشتهها مورد حب و بغضهای سیاسی و طبقاتی قرار گرفته است اگر چه آثار باستانی منطقه قدرت پایداری در برابر وضعیت اقلیمی را نداشته و بخشی از آن نیز بر اثر حادثهها در دل خاکها مدفون شده و بخشی دیگر بدست انسانهای نادان به تاراج رفته و ویران گردید اما زندگی سلحشورانه آنان در منابع تاریخی و نوشتههای محلی و در فرهنگ عامه آشکارا بچشم میخورد
این منطقه که در پای سلسله جبال البرز و در آغوش درختان جنگلی و در کنار دریای خزر آرمیده است. از طرف مشرق با مازندران و از مغرب با آذربایجان همسایه است و اگر همچون جغرافی نویسان قدیم حدود جغرافیایی گیلان را از طرف شمال به دریای خزر و از طرف مشرق به مازندران و از جنوب به ری و قزوین و زنجان و از طرف مغرب به آذربایجان محدود سازیم باز هم باید گفت که بخش وسیعی از مناطق کوهستانی را که امروز با نام «دیلم» از منطقه جلگهای جدا میسازند باید جزء گیلان بحساب آورد که از نظر سیاحان داخلی و خارجی و تقسیمبندیهای منطقهای و سیاسی و اقتصادی تا قرنهای نزدیک بما نیز چنین بوده است همانطور که گاه گیلان را نیز ضمیمه نواحی دیلم بحساب میآورند بطوریکه مقدسی که کتاب خودالتقاسیم فی معرفهالاقالیم را که در قرن چهارم هجری مینوشت طبرستان و جرجان و قومس (سمنان ـ دامغان ـ بسطام) را نیز از جمله مناطق دیلمیان میداند. باید گفت حدود جغرافی آن (گیل و دیلم) تا اوایل عصر صفوی و دقیقاً تا انقراض سلسله کیائیه در دوران سلطنت شاه عباس صفوی بنا به مقتضیات زمان و بر اثر کشمکشهای نظامی متغیر بوده است و امروز مسافری که بخواهد این حدود را ببیند همینکه از شهرستان کرج خارج گردید باید در امتداد رشته کوههای البرز حرکت کرده از طرف قزوین به رشت به راه ادامه دهد و پس از عبور از منطقه طارم و رسیدن به رود خروشان سپیدرود در برابر انبوه درختان جنگلی قرار خواهد گرفت در امتداد رودخانه پس از رسیدن به منطقه امامزاده هاشم (جهنم دره سابق) و عبور از شهرستان رشت و بندر انزلی به منتهیالیه این منطقه یعنی گرگانرود و آستارا خواهد رسید و در بخش شرقی به منطقه تنکابن که تا دوران قاجاریه ضمیمه گیلان بود از شهرهای لاهیجان و لنگرود و رودسر گذشته به چابکسر که آخرین بخش شرقی میان گیلان و مازندران است میپیوندد. تماشای آنهمه زیبایی و تنوع برای هر رهگذر تازه وارد پس از رسیدن به منجیل قدم به قدم خیرهکنندهتر خواهد بود زیرا با محاصره شدن منطقه در میان رشته کوههای طالش ـ طارم خلخال ـ دیلمان که مانع خروج ابرهای حاصل از تبخیر آب دریا و رودخانهها و استخرها و مردابهاست و همچنین حرکت بادها از دریا بخشکی و از فلات مرکزی ایران بسوی دریا آب و هوای گیلان مرطوب و متغیر و برای رشد و پرورش گیاهان و درختان مختلف فوقالعاده متناسب بوده و رطوبت هوا تا 95 درصد و ارتفاع باران از 125 تا 162 سانتیمتر میرسد و درجه حرارت تا حدود 3 در زمستان و 37 درجه در تابستان میباشد. میزان نزول برف چون دوره یخبندان گیلان زیاد نیست و حداکثر ارتفاع برف ممکنست تا دو متر برسد
اگر از جلگه بطرف دامنههای جنگلی برویم بازهم میزان بارندگی و رطوبت و یخبندان متغیر خواهد بود تا جائیکه از ارتفاع 1200 متری به بعد بخاطر سردی هوا رشد درختان متوقف گردیده و در عوض با چمنزارها و مراتع زیبائی روبرو میشویم و در ارتفاعاتی معادل 1800 تا دو هزار متر انواع گل و گیاه معطر روئیده می شود
خجوکو که در سال 1849 و 1850 میلادی در رشت میزیست و تاریخ گیلانش یکبار در سال 1306 و بار دیگر در سال 1354 چاپ گردیده است مینویسد. قوت و سرعت توسعه نباتات در این سامان بینهایت است اما از قلل کوه تجاوز نمیکند و هیچ چیز محزونتر از دیدن مناظر آن طرف نیست زیرا فاقد هرگونه طراوت است مانند کوههای خلخال که از خاک رس و ریگ قرمز مرکب بوده و دشتهای خمسه و قزوین و تهران و سمنان و دامغان و بسطام که همه لم یزرع است سبزه و آب در آنطرفها همانقدر نایاب است که در این طرف بحد وفور یافت میشود. گیلانیها در زبان اغراق میگویند. اگر در راس یکی از کوههای گیلان بمانید قسمتی از ریش شما که اینطرف است با عطر گلهای ما معطر میشود و حال آنکه قسمت دیگر مانند صحرای آنطرف کوه پر از گرد و غبار می گردد.[1]
همانطور که اشاره گردید ارتفاعات گیلان را سه رشتهکوههای مختلف محدود میسازد که عبارتند از
1 ـ کوههای طالش که به موازات سواحل دریای خزر امتداد یافته و میان آذربایجان و دریای خزر واقع است
2 ـ کوههای طارم و خلخال که رودخانه سپیدرود از کنار درههای باریک آن میگذرد و رشتهکوههایی آنرا از کوههای دیلمان جدا میسازد و گیلان را به دو بخش تقسیم مینماید
3 ـ کوههای دیلمان که دنباله رشتهکوههای البرز بوده و مرتفعترین قله آن در گیلان درفک (دلفک) است و از جنوب به منجیل و از طرف مشرق تا مناطق ییلاقی تنکابن و ارتفاعات سه هزار پیش میرود
لرد کرزن در کتاب خود بنام ایران و ایرانیان آب و هوای گیلان را به چهار قسمت زیر تقسیم مینماید
1 ـ حاشیه دریای خزر با تودههای شن به ارتفاع هشت تا ده متر و پهنای دویست تا چهار صد متر با بادهای شمالی و شمال غربی که رطوبت را به لبه جنوبی دریا میرساند
2 ـ اراضی پشت این تپههای شنی که مردابها و مناطق باتلاقی را ایجاد مینماید و رسوبات رودخانهها را که از کوهها سرازیر میگردند در خود جای میدهند که نمونهای از آنها مرداب بندر انزلی در گیلان است
3 ـ حاشیه پشت مردابها و سواحل داخلی آبهای راکد که منطقهای است جنگلی و شهرهای مهم و دهکدههای پر جمعیت در این قسمت واقع است که فاصله آن تا پای کوهها از سه تا سی کیلومتر تغییر میکند
4 ـ دامنههای البرز که نظافت هوا و زیبایی آن نظیر ندارد و در منطقه خالی از درخت و جنگلها و در دامنه کوههائی که بر آنها مشرف است ییلاقهائی قرار دارند
بزرگترین رودی که گیلان را به دو بخش تقسیم مینماید رود معروف سپیدرود است. مرکز بخشی را که در غرب سپیدرود قرار دارد و در اصطلاح مردم محل بیه پس (بیه آب رود) نامیده میشود شهر رشت است و آن بخش که در شرق سپیدرود قرار دارد بیه پیش خوانده میشود که شهر عمدهاش لاهیجان میباشد. این رود را در اوستا سپئت و در پهلوی سپت و در سانسکریت سوت SVETA گویند. ابن رسته مولف کتاب اعلاقالنفسیه درباره منشاء و مسیر آن گوید
سفیدرود از سیسر (صد چشمه) گذشته و از سرزمین آذربایجان عبور میکند و آنگاه داخل شهرهای دیلم گردیده و در دریای طبرستان میریزد.[2] مسعودی این رود را سپیدروج نامیده و مینویسد این کلمه به معنی رود سپید است که محل دو کلمه در فارسی و عربی مقدم و مؤخر است و مجرای آن به سرزمین دیلم به طرف قلعه سلار است و او ابن اسوار دیلمی است یکی از ملوک دیلم است و اکنون که تاریخ کتابت ماست بر آذربایجان تسلط دارد آنگاه این رود در دیلم از گیل میگذرد و به دیار دیلم رودی دیگر در آن میریزد که آنرا شاهان رود (شاهرود) گویند و معنی آن شاه رودهاست از بس سپید و پاک و صاف است و همه با هم به دریای گیل میریزد که دریای دیلم و خزر و اقوام دیگر است که بر اطراف دریا جای دارند و بیشتر این مردم دیلم و گیل که ظهور کردهاند و بر بسیاری از نقاط زمین تسلط یافتهاند بر ساحل همین رود بودهاند.[3]
سرچشمههای اصلی رود سپیدرود از ارتفاعات کردستان بوده و در سر راه شعبات مهم دیگری به آن میپیوندد و آبهای حاصل وارد تنگهای در منجیل میگردد و پیش از آنکه به این تنگه برسد به آب رودخانه شاهرود که از کوههای طالقان سرچشمه میگیرد میپیوندد و از این زمان به نام سپیدرود شناخته میشود و قسمت اصلی آب رودخانه بزرگ سپیدرود در بندر حسنکیا ده (کیاشهر) بدریای خزر میریزد و بخشی از آن پیش از رسیدن به دریا به وسیله چند نهر بزرگ جهت زمینهای زراعتی مورد استفاده قرار میگیرد
اگر طول رودخانه را از ارتفاعات اولیهاش در نظر گیریم بعد از ارس که یکهزار کیلومتر طول دارد دومین رودی است که اندکی بیش از رود کارون رود کارون (دارای هفتصد کیلومتر طول) حدود 720 کیلومتر درازا خواهد داشت و این رشته طولانی تا به هم پیوستن با رودخانه شاهرود به نام زرینه رود معروف بوده است و در دوره تسلط ترکان قزل اوزون نامیده شده است عظمت و بهرهدهی این رودخانه مانند زندگی سلحشورانه مردم گیل و دیلم منشاء پیدایش افکار و اندیشههای افسانهای و حماسی گردیده است. قزوینی در عجایب المخلوقات در خصوص آب شاهرود و رودخانه سپیدرود میگوید
نهر سفیدرود آوازی ندارد و روش او نرم است و در زمین نرم راه میرود و با نرمی و خاموشی که دارد کشنده است و شاهرود با داشتن آوازی هولناک از آفات سالم است[4] در ابیات زیر تاریخ حماسی منطقه را که گوئی در حرکت سالهای پرخروش و زنده این رود جاویدان و گویا باقیمانده است میخوانیم
همچون خیال خسته من گنگ و بیهراس
سرگه بصخره سود و گهی از کنار کوه
میرفت تا حکایت جاوید قرنها
تاریخ و سرگذشت زمانهای دور، دور
میرفت تا ز حالت ناپایدار دهر
یا آنکه خاطرات دلانگیز خویش را
ای یادگار مردی وای مظهر شکوه
پروردهای شعار سرافرازی و شرف
در پیچ و تاب و جنبش گردابهای تو
فریاد مردها و دلیران دیلمی
از روی ماسههای کف رود میگذشت
آهسته میخزید به دامان پهن دشت
بر دیدگان خیره ما سازد آشکار
افسانهها و حسرت و اندوه پایدار
با روزگار رفته ما گفتگو کند
در بستر زمانه چنین جستجو کند
در نغمه تو جلوه خورشید زندگیست
پیکار در طریق حق و ترک بندگیست
امید و پایمردی به گذشته نقش بود
پیداست در سرود و سکوتت سپیدرود
دریا و جلگه و کوه بزرگترین منبع اقتصادی و حیاتی مردم منطقه است که بیدریغ چون سفره گستردهای در برابر ساکنان قرار دارد دریای خزر که با نامهای دریای کاسپین، دریای هیرگانا، (جرجان ـ گرگان) دریای طبرستان، دریای گیلان، دریای مازندران، دریای شیروان، دریای دیلم، دریای آبسکون[5] شناخته شده است از شمال به سمت جنوب به طول یکهزار و دویست کیلومتر امتداد مییابد و دارای هفتهزار کیلومتر ساحلی است که تنها یکهزار کیلومتر آن در خاک ایران است و سطح دریا بر اثر ریزش آبهای یکصدو سی رودخانه که بعضی از آن در خاک ایران واقع است به سیصد و هفتاد و یکهزار کیلومتر مربع میرسد و بدین ترتیب دریای خزر با وسعت قابل توجهش همانطور که از حیث انواع ماهی و کلسیم و سولفاتها غنی است موجب آبادانی و سرسبزی و حاصلخیزی جلگهها و کوهها و باروری زمینها و افزایش و رشد گیاهان و درختان جنگلی میگردد و آنچه را که به کمک انسان در این ناحیهی مستعد بدست میآید عبارتند از: برنج، چای، انواع مرکبات، توتون، سیگار، غلات، زیتون، کنف، بادامزمینی و انواع محصولات صیفی و تربیت کرم ابریشم و پرورش دامها امروز اگر چه کشت بعضی از محصولات زراعتی مانند پنبه و نیل تا حدودی هم نیشکر همچون صنایع دستی مانند پارچهبافی فراموش گردیده و یا اهمیت گذشتهاش را از دست داده است اما میتوان گفت که برای زحمکشان گیل و دیلم زمین سخاوتمندانه و در تمام فصول سال آماده بهره دادن میباشد آنچنانکه در گذشته نیز بوده است.[6]محققان از فراوانی گیاهان داروئی در منطقه یاد میکنند و در وقایع دوران اسماعیلیه به وجود بیمارستان در الموت و صدور گیاهان دارویی و داروهای گیاهی از منطقه کوهستانی دیلم بسوی شهرها و سرزمینهای دوردست اشاره مینمایند و ظاهراً تاریخ آغاز دانش پزشکی را که امروز در میان مردم گیل و دیلم به (گیل تجربه) معروف است و هنوز هم راهنمای امور بهداشتی و درمانی مردم روستاهای این ناحیه است باید به طبیعت پر برکت زمین و تلاش و شناخت دانشمندان عصر اسماعیلی که با ورود حسن صباح به الموت آغاز گردید مربوط دانست. مناطق جنگلی که زمانی تا نواحی الموت امتداد داشت امروز در ارتفاعات رحمتآباد و نزدیک به قله درفک پایان میپذیرد و اگر چه باید اعتراف کرد که کاهش وسعت دامنههای جنگلی از زیبائی و اهمیت اقتصادی منطقه چیزی کم ننموده و آنرا به مناطق ییلاقی و مرکز دامداری و غلات تبدیل ساخت و خوش آب و هوا ترین و زیباترین ارتفاعات و قلل گیلان نیز در این قسمت واقع است که شناخته شدهترین آنها قله معروف درفک ( دلفک) است وقتی که از شهر رشت به طرف رودبار در حرکت میباشیم در شرق رودخانه سپیدرود در رشته ارتفاعاتی که بموازات جاده عمومی است
[1] -تاریخ گیلان ترجمه محمد علی گیلک از انتشارات مجله فروغ ص
[2] – اعلاقالنفسیه چاپ لیدن ص 89 تاریخ تالیف کتاب باحتمال قوی میان سالهای 290 هـ تا 300 میباشد
[3] – مروج الذهب و معادن الجوهر تالیف ابوالحسن علی بن حسین مسعودی ترجمه ابوالقاسم پاینده ج 1 ص 201 چاپ بنگاه ترجمه و نشر کتاب، قلعه سلار همان قلعه شمیران یا سمیران یا سمیرم است که ویرانههای آن هماکنون در منتهیالیه دریاچهایکه با بنای سد سپیدرود ایجاد گردیده است قرار دارد و هنوز هم میتوان عظمت گذشتهاش را که بیشتر از قلعه الموت باقیمانده است دریافت
[4] – عجایبالمخلوقات چاپ لکنهو ص
[5] – از جمله نامهای دریای خزر (دریای پهلوی) است که درن در کتاب خود بنام کاسپی که در سال 1875 چاپ گردیده است یاد میکند. رک دریای خزر در نقشههای تاریخی نوشته شیر بیک علی اوف چاپ 1973 نشریات علم باکو ص
[6] – در حال حاضر دریای خزر در سال حدود 380 میلیون متر مکعب آب از رودخانه دریافت میکند لکن تقریباً 400 میلیون متر مکعب آنرا در اثر تبخیر از دست میدهد و سطح آن نیز 28 متر از سطح آب اقیانوس پائینتر است